شما یکی از خوانندههای پر و پا قرص پنج بامداد هستید و اگر جلوی کیوسک روزنامهفروشی بایستید هم عکس مجلههایی را نگاه میکنید که درباره رشد فردی مطلب مینویسند. آرزویتان این است که بیشترین بهرهوری را از زمان خود ببرید و چند زبان خارجی یاد بگیرید، شعرهای شاهنامه را حفظ کنید ، به کشورهای مختلف سفر کنید، پایه یک بگیرید و چنان ورزش کنید که تمام عضلاتتان قلمبه شود و بزند بیرون. با این وجود تا حالا به علت تنبلی دست به سیاه و سفید نزدهاید.
آدمهای خنگتر از خود را دیدهاید که اکنون برای خودشان کسی شدهاند؟ اگرنه، همین الان یک سر به بازار بزنید و حاجیهایی را ببینید که میلیارد برایشان پول خُرد است اما سطح سواد و خلاقیتشان در حد میرغضب مظفرالدین شاه است. با این حال زمانی که هم سن شما بودند صبح اول صبح، خروس را از خواب بیدار میکردند بعد میرفتند داخل بازار گاله کشی و تا شب جان میکندند.
شما هم خیر سرِ کیم کارداشیان جوانی هستید که مغزتان پر از اطلاعات است اما جانِ برادر حال ندارید که سخت کار کنید. برای صد متر راه ماشین دربست میگیرید. حاضرید کل برنامهی خسته کنندهی میزگرد اقتصاد از منظر الهیات را ببینید اما ۲ متر سینه خیز نروید تا کنترل تلویزیون را برداشته و کانال را عوض کنید؟ در ادامه با پنج بامداد همراه باشید.